بیرون پیله های شما خبرهایی است
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۴۳۰۴۶
ندیدن تفاوت نسل ها، حاکمیت بخشی و ایدئولوگ محوری در تمامی ارکان فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و نگاه های امنیتی به هر مساله کوچک و بزرگ معیشتی و متاسفانه عدم برقراری تعادل در اجرای قانون بین آحاد جامعه کرد انچه را که نباید.
نگاه حاکم بین مدیران مستقر در نهادهای حاکمیتی و پوشش خبری آنها درست با شیوه های تاکتیکی و بدون اغماض و تسلط نگاه صفر و صدی، که تمام خطاها متوجه ملت است و دولت مستقر چون در ظاهر همراستای سایر قواست، بی اشکال است و مقتدر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فارغ از اینکه این کشور ملتی دارد و ملت حرمتی دارند و حریمهایی که به هیچ وجه لازم نیست با نگاه آمرانه به سمت بهشت هدایت شوند. جذابیت دین داری که فعلا از آن فقط ظاهر افعال، قابل تفسیراست و نیتها بیشتر شیطانی است و نسل جدید سخت باور تر از اولیایشان، نشان می دهد که نباید با نگاه امنیتی و نظامی، مواضع فرهنگی را در نوردید. آنچه این ور میدان است، خود ملت و خانواده ی نهادهای آنطرفی است. این دوگانه که برخی هم به شدت بر آتش خانمانسوز آن بی پروا می دمند، یک ملت است با تفاوت هایی در انتخابهایشان. مگر می شود تفاوتهایی که مرضی رضای خود ذات اقدس احدیت است، یکسان انگاری شود؟! مگر می شود همه در جامعه یک نگاه و یک هدف و یک انتخاب واحد داشته باشند!؟ حتی در نظام مهدویت هم اینگونه نخواهد بود.
این اصرار دولتمردان به اینکه ما هرگز اشتباهی نداریم، این نگاه جزیره جزیره ای حاکم بر نهادهای مسلط، این زور و اقتدار سخت برای جبران ناکامی ها و دیده نشدنهای لازم اجتماعی و جامعه شناسانه، این بگیر و ببندهای بی ضابطه، این اجرای سلیقه ای قوانین جاری کشور، این قوانین متروک بی خاصیت که صرفا برای حال گیری مسکوت مانده و بی تعیین تکلیف رها شده اند، این عدم امید نسل جوان و نو اندیش و بعضا شاید دگراندیش موجود، و این آخری که شاید نوبرانه است، خلق قوانین و ضوابط ساعتی از سوی افرادی که در جایگاه قانون گذاری نیستند، همه و همه شراکت در خونهایی است که بدون محاکمه، ملتی را داغدار نموده است.
جا دارد نهادهای حاکمیتی، از گسترش نگاه بهشت و جهنمی که هیچ قطعیت مسلمی در دل آن نهادینه نیست، دست برداشته و بگذارد همانگونه که خداوند متعال "اختیار" را به انسان داده است، خود شخص با انتخابش، چه درست و چه غلط، طلب خیر برای خود داشته باشد.
انکار مدام تمام اخبار و فیلم ها و صوت ها، نمی تواند روش درستی برای مهار مطالبات به حق جامعه باشد. نمی توان در یک نبرد، نزاع و یا هر چه شما نامش را می گذارید، جنگ بین فرشتها ها و شیاطین باشد. چرا که همه اتفاقا انسانیم و خطاکار و خلوت نگر. پس عقل حکم می کند به مدارا، به تلطیف، به پس کشیدن پاهای نهادهای نظارتی از حریم ملت و خانواده و انتخابهایشان.
اگر قانونی وجود دارد، باید در صورت متروک بودن، مثمرثمر نبودن، مجدد ارزیابی گردد، اصلاح شود و اتفاقا عمل شود. آنهم نه گزینشی، بلکه برای همه. آنجایی که انتخاب حاکم باشد، یقینا سره از ناسره به راحتی مشخص تر و قابل نقد تر خواهد بود. فرض اینکه ملت نمی تواند درک کند مصلحت خویش را، صرفا در مقابل ذات اقدس الهی معنا دار است، نه در قالب بشر با بشر، حتی اگر آن بشر مقابل اولیا الهی باشند. نگاه کنید به سیره ی معصومین علیهم السلام و حتی انبیای الهی، که هرگز از قوای قهریه برای جاری و ساری سازی احکام الهی آنهم در جوامع غیر قابل قیاس با امروز، استفاده نکرده اند.
قطبی سازی جامعه، آدم فروشی و تمامی آنچه تند روی های اوایل انقلاب اسلامی بود، خروجی اش همین فاصله گرفتن جامعه با پیش فرضهای حاکمیتی است. تصور اینکه اعتراض و اغتشاشی دیگر در کف خیابان ها نیست، با تعمیم آن به اینکه در خانه ها هم همین مسیر ادامه دارد، یک خیال کاملا باطل است.
مردم ایران، همه ی مردم ایران، چه موافقین و چه مخالفین، همه برادر و خواهر و هم وطن هم هستند و قابل احترام و باید در تمامی شقوق دیده شوند، به اندازه ی بودشان باید نمود کنند، اگر توازن بودها و نمودها به هم بخورد، این گسست اجتماعی ویران گر خواهد بود. برابری در تمامی شئون، در تمامی نژادها و ادیان رسمی و قومیتهای موجود کشور. نگذارید با نگاه متصلبانه مسیر تجزیه برای دشمنان ایران هموار شود. خودتان بیش از ما مطلعید که آروزی تجزیه این کشور برای تمام همسایه ها و قدرتهای جهانی یک استراتژی بلند مدت بوده و هست و خواهد بود. ملتی که بیش از هفت هزار سال ساکن این فلات بوده اند و کنار هم زیسته اند و خود را حفاظت کرده اند، هرچه کرده اند، حتی در اشغال قوای عرب و مغول و یونانی تا افغانی و ترک و عثمانی، با درایت و انتخاب و جان فشانی کرده اند.
اگر نگران گول خوردن ملت از رسانه ها هستید، که به حق هم هست، بدانید هیچ انسانی تمایل ندارد گول بخورد، پس از راهش وارد شوید، از زبانش وارد شوید، بگذارید با رویکردی انسانی، ملت به حاکمیت اعتماد کند، شفافیت را غالب کنید، در رسانه ها راحت عذر خواهی کنید و اشتباهات را بپذیرید، صرف نگاه تقدس آورانه، نتیجه اش این است که شاهدید. دوری ملت از حاکمیت.
هر پدیده و ابزار و دانشی، زبان خاص خودش را دارد، بپذیرید با نسلی دیجیتال طرف هستید که اینترنت نه ضرورت زندگی، که اصل و شالوده ی ادامه ی حیاتش هست، پس با فیلترینگ و کارهای سلیقه ای و نگاه امنیتی به این مقوله نمی توان، در گفتمان برابر توقع پیروزی داشت.
از پیله ی خود بیرون بیایید و دنیا را بگردید و در زمین خدا سیر و سفر کنید. ملت ایران در دوران آزادی پهلوی هم ، آنچه شما الان درموردشان متصورید ، نبودند ، نه شهوتران بودند و نه آروزی عریان گردی داشتند ، که اگر اینگونه بودند ، نه انقلابی در کار بود و نه شهادت ها و جانبازی های بعدی آن. انچه شما بر متدلوؤی خود به آن معتقدید ، یقینا از جان انسان شریف تر نیست ، حتی اگر حکم خداوند باشد. به بهانه ی بهشت بردن ، نمی توان به جان و مال تعرض کرد. جان یک انسان با جان همه ی انسانها برابراست. اینها وحی است و کلام خدا.
بیایید واژه های خود را تعریف کنیم. بسیجی – انقلابی – حزب الهی و ... را بنویسیم و کلاسه بندی کنیم بعد ببینیم با این تعریف ایا همه ی بسیجیان و انقلابیون و حزب الهی ها یکسان در این طبقه بندی می گنجند! همه ی ما و اینها یک جور هستیم؟ تفاوتی در خانواده و روابط و ... نداریم؟ همه یک مدل انتخاب می کنیم و به آن انتخاب دل خوشیم ؟ هم یک مدل می بینیم و می شنویم؟ باور کنید اینگونه نیست. تفاوتها را باید دید و محترم شمرد و باور داشت.
باور کنید ملت می بینید،می شنود،تحلیل می کند و گول هم نمی خورد.
۶۵۶۵
کد خبر 1703579
منبع: خبرآنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۴۳۰۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فراز و فرود نوغانداری در گیلان /تجارت پر سودی که از رونق افتاد
ایسنا/گیلان گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود و پرورش کرم ابریشم و تولید نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمیگردد. در دورههای مختلف تاریخ، تولید و تجارت ابریشم، زمینهساز رقابتهای مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم میشود، با انقراض صفویه، نوغانداری افول میکند و از میانه دوره قاجار به سمت مدرن شدن میرود و تا دهه ۶۰ این روند ادامه داشت.
صدای چرخش دوک نخ ریسی با صدای «فاخته» درهم آمیخته و بانوی خانه، پیلههای ابریشم را از هم باز کرده و با سرعت و مهارت، به نخ تبدیل میکند؛ از خاطراتش میگوید:« جوان که بودم، با تابیدن و فروش همین پیلهها برای خودم کلی درآمد داشتم. تازه ما پیلههای نُخاله را میرشتیم، پیلههای خوب را میفروختیم.
پدر من، چهار تلانبار نوغان ( سازههای مخصوصی که برای پرورش کرم ابرایشم استفاده میشد) داشت، نوغانداری زحمت داشت، ولی درآمدش هم خوب بود. یک تلانبار خرج یک عروسی را درمیآورد. تل انبار حداقل دو متر بالاتر از زمین ساخته میشد، با نردبان از تلانبار بالا میرفتیم و روزی سه بار گاهی چهار بار، به کرمها برگ توت میدادیم. آن زمان برق نبود، شب تاریک، با فانوس میرفتیم بالای تلانبار تا برگ توت بگذاریم. از اول بهار تا دو ماه کارمان همین بود. بعد از اتمام دوره خواب، بسته به تعداد تلانبار، ۱۰روز کج چینی (جدا کردن پیله ابریشم از تلانبار) داشتیم.
همه خواهر و برادرها از صبح زود میرفتیم برای جمع کردن و پختن پیلهها. اگر دیر میجنبیدیم، کرم، پیله را سوراخ میکرد، باید سریع پیله را میانداختیم در آب جوش و نخ میگرفتیم. هرکدام خوب بود، میفروختیم و هر پیلهای که ضعیفتر بود، با دوک دستی برای مصرف خودمان نخ میرشتیم. با این نخ لباس میبافتیم، چادرشب میبافتیم برای دوخت خیاطی استفاده میکردیم. خلاصه نوغانداری همهاش سود است، اما به شرطی که خریدار باشد. »
نقی کاظم نژاد، یکی از تولیدکنندگانی است که هرسال تل انبار میگذار و میگوید: «من از بچگی در این باغ توت بزرگ شدم. آن زمان از جاده اصلی چمخاله تا روستای یعقوبیه، درخت دیگری جز توت نبود. دو ماه بهار اقتصاد این منطقه با نوغانداری میگذشت. نوغانداری دیگر صرفه اقتصادی ندارد. ابریشم هم مانند کنف از بین رفته، بچه که بودم، تولید کنف را توسط پدربزرگم دیده بودم. گیاه کنف را لای گل و لای می گذاشتند و طی فرآیندی از آن نخ میگرفتند.»
از میان باغ توت به سمت تلانبار میرویم و او شیوه نوغانداری را توضیح میدهد: «طول نوغانداری حدود ۳۵روز است. هفته اول اردیبهشت که تمام شد، تخم را به صورت جعبهای از اداره نوغان میخریم، اتاق را تا ۲۵ درجه گرم میکنیم. در مدت دو تا سه روز لارو بیرون میآیند. سپس، برگ توت دادن را روزی سه بار شروع میکنیم. ۱۰ روز بعد کرمها را میآوریم روی تلانبار؛ تلانبار باید از سطح زمین بلند و زیر آن خالی باشد تا هوا جریان پیدا کند. بعد از این، برگ توت خوردن بیشتر میشود. نوغان، سه تا چهار مرحله خواب دارد.
خواب اول بعد از سه روز، یعنی سه روز پیوسته برگ میخورد، سپس۲۴ ساعت هیچ برگی نمیخورد. ما میگوییم خوابیده است. بعد تغییرشکل میدهد که ما نوغاندارها میفهمیم. دوباره برگ دادن را شروع میکنیم. مرحله دوم هم سه روز است. خواب سوم ۴۸ ساعت است. یعنی سه روز میخورد ۴۸ساعت میخوابد. بعد از خواب سوم، روی تلانبار گیاهان کرف میریزیم تا کرم موقع تنیدن، تار خود را به برگهای کرف مستحکم کند. بعد از تنیدن پیله هشت تا ۱۰ روز صبر میکنیم، سپس کجچینی شروع میشود و پیلهها را پخته و نخ میگیریم. قبلا تخم ژاپنی، کرهای، ایتالیایی و حتی برزیلی بین نوغانداران توزیع میشد. تلفاتش کم بود، بازدهی بالا. تخم خوب نباشد، هم ضایعات دارد و هم تلفات. کیفیت ابریشم تولید شده هم پایین میآید. »
بر اساس منابع مکتوب، پرورش کرم ابریشم و تولید پیله و نخ ابریشم در گیلان به حدود ۱۴ قرن پیش بازمیگردد و گیلان خاستگاه صنعت نوغانداری ایران بود. در دورههای مختلف تاریخی، تولید و تجارت ابریشم، زمینهساز رقابتهای مهم سیاسی و نظامی در خطه شمال کشور شده بود. در دوره صفوی گیلان قطب تولید و تجارت ابریشم میشود و بازرگانان اروپایی از مسیر دریای کاسپین، وارد ایران میشوند و ابریشم گیلان مهمترین کالای تجاری بازارهای ایران بوده و نقش پررنگی در اقتصاد دولت ایفا میکرد.
سود حاصل از تجارت ابریشم، مهمترین عامل توجه دربار صفویه به گیلان میشود. به نحوی که تا پیش از صفویه، گیلان توسط حاکمان محلی اداره میشد ولی شاه عباس صفوی، گیلان را ضمیمه دولت مرکزی کرد تا سود حاصل از تجارت ابریشم به دربار صفوی برود. با انقراض صفویه و آشوبهای داخلی، تولید ابریشم نیز دچار افول میشود. در دوره قاجار، بیماری موسوم به «پبریم کرم ابریشم» از یک سو و سیاستهای استعماری، باعث رکود نوغانداری در گیلان میشود.
از نیمه دوره قاجار و با سفر شاهان قاجار به اروپا، تلاش برای استفاده از الگوهای مدرن برای توسعه نوغانداری آغاز میشود و « به دستور میرزا تقی خان امیرنظام»، تعدادی از هنروران ابریشم کاشان برای آموزش علمی ابریشم بافی راهی استانبول میشوند. در گیلان نیز مدارس ابریشم زیر نظر استادان فرانسوی تاسیس و کارخانه ابریشمکشی امینالضرب در رشت راهاندازی میشود. این تلاشها سبب شد تا در اواخر قاجار تمایل به مدرن شدن در زمینه ابریشم نیز تاثیر گذار باشد، تا جاییکه آموزش نوغانداری جزء برنامههای آموزشی نخستین مؤسسه آموزش کشاورزی کشور (مدرسه فلاحت در کرج) قرار گرفت.»
مدرن کردن صنعت نوغانداری در دوره پهلوی شتاب بیشتری میگیرد و با دعوت کارشناسان ژاپنی از سوی دولت، اقدامات موثری در اصلاح باغهای توت و مزارع پرورش کرم ابریشم انجام میشود. این روند تا دهه ۷۰ ادامه مییابد اما عوامل متعددی از جمله، عدم کنترل واردات نخ ابریشم، خصوصیسازی کارخانههای ابریشم کشی، عدم حمایت از بومیسازی فناوری تولید تخم نوغان هیبرید و... کمر صنعت هزار ساله نوغانداری گیلان را میشکند.
برای نسلی که دوران شکوفایی نوغانداری گیلان را ندیده است، تصویرسازی ذهنی باغهای توتی که در سفرنامههای دوره قاجار توصیف شده، شگفتآور است. به عنوان نمونه، «کلاویخو» فرستاده پادشاه اسپانیا (۱۴۱۲ م) درباره ابریشم گیلان مینویسد:« همه گونه ابریشم و پارچه ابریشمی آن به سلطانیه و از آنجا به دمشق و دیگر قسمتهای سوریه و ترکیه صادر میشود.» و یا «جوزافا باربارو» (۱۴۱۳-۱۴۹۴ م) سفیر ونیز در سفرنامهاش مینویسد:« در طول کرانه دریای کاسپین شهرهای بسیاری را دیدهام که بهترین پارچه ابریشمی را میبافتند.» همچنین، «نیکلا شانسون» فرانسوی در دربار صفوی، به نقش ابریشم گیلان در اقتصاد ایران و دربار صفوی اشاره دارد و مینویسد: «گمرک گیلان برای شاه هشتاد هزار تومان که سه میلیون و شش صد هزار لیو میشود، عایدی فراهم میکند.»
از این دست گزارشها کم نیستند و برای نسلی که صنعت پرسود نوغانداری را ندیده، تصور اندازه و حجم۴۲۳ هزار مَن کلاف ابریشم سفید سخت است. (هر من معادل ۳کیلوگرم است) سخت است تصور کنی، تولید ۱۰۰۰ بقچه ابریشم در ایران عصر صفوی یعنی چقدر! ابریشمی که ۸۰ درصد آن توسط مردم گیلان تولید میشد (سید رحمان حسنی، ابریشم در عصر قاجار و تجارت آن از طریق دریای خزر)
زمانی گیلان بخاطر تولید ابریشم، «دارالمنفعت» نامیده میشد و شهرستانهای لاهیجان و لنگرود بیشترین سهم تولید را داشتند. شهرستان لنگرود در دهههای ۶۰، ۷۰ و ۸۰ خورشیدی بیشترین مشارکت در تولید پیله را داشت و پس از آن شهرهای لاهیجان، شلمان، آستانه اشرفیه، رشت، صومعه سرا، فومن، شفت، بندرانزلی و تالش در پرورش کرم ابریشم فعال بودند. (پیشین)
در حال حاضر نوغانداری افتان و خیزان به حیات خود ادامه میدهد و معدود نوغانداران، با تلانبارهای محدود به شیوه سنتی نوغانداری میکنند. افول نوغاندرای نیاز به آمار و ارقام ندارد و از ویرانههای کارخانه ابریشمکشی شادروان امینالضرب در شهر رشت، ساختمان متروکه اداره نوغان لنگرود و کارخانه ابریشمکشی تعطیل شده موسوم به «فلاطوری» لاهیجان - که توسط یک شرکت یونانی تاسیس شده بود و باغ توت «پرنیان »شهر صومعهسرا - که متروک شده است- وضعیت نوغانداری گیلان آشکار است.
ساختمان مخروبه کارخانه ابریشمکشی امینالضرب در شهر رشت
انتهای پیام